عشق تو بسم بود....

می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود

می سوختم از حسرتو عشق تو بسم بود

عشق تو بسم بود که این شعله بیدار

روشنگر شبهای بلند قفسم بود

آن بخت گریزنده  دمی آمد و بگذشت

غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

دست من و آغوش تو هیهات که یک عمر

تنها نفسی با تو نشستن هوم بود

بالله که به جز یاد تو گر هیچ کسم هست

حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود

سیمای اندوه تو ای عشق

در غربت این مهلکه فریاد رسم بود

لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم

رفتم به خدا گر هوسم بود بسم بود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 22 مرداد 1389برچسب:,ساعت 0:9 توسط Fah| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com